برای ارائه و پرزنت باید سه مرحله را انجام دهیم :
آمادهسازی پرهیز
طراحی سادگی
اجرا طبیعی بودن
با طی کردن این سه مرحله شما پیام کلیدی ارائه خودتان را مشخص میکنید.
داشتن تصویر روشن از محتوای ارائه
با استفاده از هشت اصل مهم در ارائه و هفت اصل برای طراحی یک اسلاید خوب، تلاش میکنیم که ارائههایی را طراحی کنیم که بتواند پیام کلیدی ما را به مخاطبان ما به بهترین شکل منتقل کند.
همچنین باید آنچه موجب به خاطر سپاری یک ایده برای مردم میشود را در نظر بگیرید. چه چیزی باعث میشود که یک پیام بهیادماندنی شود
ایدههای بهیادماندنی شش ویژگی دارند:
سادگی
غیرمنتظره بودن
ملموس بودن
معتبر بودن
مبتنی بر احساسات
داستان
مهمترین دلیل که اغلب مردم نمیتوانند پیامهای مؤثر و بهیادماندنی ایجاد کنند نفرین دانش است. ارائهکننده پیام نمیتواند خود را بهجای مخاطب قرار دهد که بهاندازه او درزمینهٔ موضوع موردبحث تخصص ندارند. مطالب مطرحشده در ذهن سخنران کاملاً قابلدرک است اما در ذهن سخنران همهچیز ساده و روشن است ولی در ذهن مخاطب به این شکل نیست. مخاطب با پیام کلیدی نمیتواند ارتباط برقرار کند. مخاطب نمیتواند پیامی که دیدی را درک کند.
با استفاده از این شش اصل، شما میتوانید با نفرین دانش مقابله کنید. بهکارگیری عبارتهای تخصصی ایجاد انگیزه نمیکند و نه در یادها باقی نمیماند. امروزه چه قدر سخنرانیها شامل عبارتهای کلیشهای شدهاند.
سادگی
اگر همه مطالبی که میخواهید بگویید مهم هستند پس هیچکدام مهم نمیباشد. اگر همهچیز اولویت داشته باشد دیگر اولویت داشتن معنا ندارد. برای ساده کردن پیام بیرحم باشید. تمام نکات اضافه را حذف کنید و جان کلام را نشان دهید. میتوان پیچیدهترین مطالب را بهصورت یک مفهوم کلیدی و قابلدرک بیان کرد.
غیرمنتظره بودن
میتوان توجه مخاطب را به انجام کارهایی که انتظار آن را ندارد جلب کرد. شگفتی توجه را جلب میکند. برای حفظ این توجه باید حس کنجکاوی را تحریک کرد.
بهترین کار برای تحریک حس کنجکاوی مطرح کردن سؤال هست. ایجاد شکاف در دانش مخاطبان با طرح مطرح کردن سؤال یا معما. با پاسخ به سؤال و یا معما حفره را پرکنید.
کاری کنید که مخاطب بفهمد که مسئلهای را میدانند و سپس آن به آن پاسخ دهید. ارائه مانند صفری باشد که شما و مخاطب در آن همراه هستید
ملموس بودن
با زبان ساده و طبیعی صحبت کنید. از مثالهای واقعی استفاده کنید از مثالهای ذهنی استفاده نکنید. از ضربالمثلها استفاده کنید.
بهجای اینکه بگویید بیاید برای به حداکثر رساندن بهرهوری از طریق بهبود کارایی در بخشهای مختلف کارکنیم باید بگویید به شکاردوپرنده با یک سنگ امکانپذیر نیست.
اعتبار
برای کسب اعتبار اغلب دست به دامن آمار و ارقام میشویم. آمار و اعداد و ارقام به کسب اعتبار کمکی نمیکند. چیزی که ایجاد اعتبار میکند مفهوم است.
مطالب خود را به زبان ساده بیان کنید که بتواند در ذهن مردم تصویر روشنی را ایجاد کنند.
بهجای اینکه بگویید باتری باقابلیت ذخیرهسازی به مدت پنج ساعت، بگویید باتری به شما امکان میدهد سریال مورد علاقه را روی آی پد در طول پرواز از تهران تا آمستردام تماشا کنید.
یکی رزومه و تاریخچه طولانی از سوابق شرکت تنها باعث کسالت مخاطبان میشود.
احساسات
انسانها موجودی احساسی هستند. تنها ارائه اطلاعات و لیست بلندبالا و خستهکننده از نکات مهم کافی نیست باید کاری کنیم که مخاطبان موضوع را با تمام وجود احساس کنید. یکی از این روشها استفاده از تصویر است.
تصویر باعث میشود مخاطبان پیام شمارا بهتر درک کنند و آن را احساس کند. این رابطه احساسی با پیام شما برقرار کند.
نمایش آمار سیل ویا زلزله ارائه تصویری از حادثه و روایت یک داستان کمک بسیار زیادی می کند.
برای توضیح ۱۰۰ گرم چربی که برای شما مفهوم کاملاً مشخصی دارد ولی ممکن است برای مخاطب اینگونه نباشد، از تصویری استفاده کنیم که بهطور مثال به شیرینی خامهای در آن قرار دارد.
داستان
انسانها در تمام طول روز در حال روایت داستان هستند انسان با استفاده از کلمات موسیقی داستان را روایت میکند.
داستانها توجه ما را به خود جلب مینماید و به خاطر سپاری آنها هم بهمراتب راحتتر است چرا اغلب افراد علاقهمند به سریال و فیلم هستند به دلیل روایت داستان
شکاف در دانش
برای اولین بار در سال ۱۹۹۴ آقای جورج لو اشتاین از دانشگاه کارنگی ملون این تئوری را مطرح کرد.
نظریه شکاف در دانش متکی بر توانایی ما بر چیزی است که مخاطب آن را نمیداند البته این کار ساده نیز نیست و پیچیده است
چراکه مردم تمایل دارند فکر کنند که بسیار میدانند. مردم درباره میزان دانستههایشان بیشازحد اطمینان دارند.
استراتژی و راهکارهایی برای غلبه بر اطمینان بیشازحد وجود دارد مطرح کردن سؤال و یا معما میباشد. هنگامیکه اطلاعات کسب میکنیم بیشتر احتمال دارد که بر آنچه نمیدانیم تمرکز کنیم.
کسی که نام ۵ استان از ۳۱ استان ایران را میداند ممکن است به دانش خود افتخار کند، اما کسی که ۲۸ استان از ۳۱ استان را میداند احتمال بیشتری دارد که خود را شخصی بدانند که نام استان را نمیداند.
باید افراد را متقاعد کنیم که به پیام ما نیاز دارند.
اما چطوری؟
با برجسته کردن دانش خاصی که فاقد آن هستند، میتوانیم سؤال یا معمای را مطرح کنیم که افراد را با شکاف در دانششان مواجه کند میتوانیم به آنها بگوییم افرادی هستند که چیزی را میدانند که آنها نمیدانند.
مخاطبان تا وقتی متوجه ندانستن چیزی نشوند به آن اهمیت نمیدهد. معماها بسیار قدرتمند هستند زیرا نیاز به نتیجهگیری دارند
فیلم لایو “نفرین دانش و شکاف در دانش ” را می توانید در زیر بطور کامل مشاهده کنید.